با سلام؛ بگذارید صادقانه حرف آخر را همین اول بگویم و سپس آن را کمی توضیح بدهم: از همان روزی که عکس شما را با آن عینک دودی در سایت رسمی تان دیدم ، دانستم که صاحبخانه شخصی است که به رنگ دلخواه خود به جهان می نگرد، به رنگی که خود آن را بر چشم زده و حال با همگان- بخوانید اصولگرا و اصلاح طلب و یا سبز و غیرسبز ویا…- بر سر رنگ جهان دعوا می کند و هر دو طرف را به نفمیدن ملامت. پیش چشمت داشتی شیشه کبود زان جهت دنیا کبودت می نمود مدتهاست که سایت شما و تحلیل های به ظاهر متفاوتتان را جسته و گریخته می خوانم. می توان گفت که تمامی آنها از روح و روحیه واحدی حکایت گرند اما این روح و روحیه شما نبود که من را به نوشتن این سطور وادار کرد بلکه حساسیت برخی از دوستان و آشنایان نسبت به برخی از به ظاهر تحلیل های متفاوت شما بود که قلم به دستم کرد. در این مدت دائماً بر طبل موافقت با احمدی نژاد که نه از حبّ او و یا اندیشه اش بلکه به زعم خود بر طبل افعال نادانسته اش می کوبید. واضح است که شما برای دعای فرج خواندن احمدی نژاد در سازمان ملل و یا بوسیدن دست رهبری در هنگام تنفیذ حکم و یا عدالت طلبی اش سینه چاک نکرده و نمی کنید بلکه به خاطر اینکه احمدی نژاد با مراجع سرد و تحقیر کننده برخورد کرد، نظام قدرت حاکم یا به تعبیر شما خانواده های الیگارشیک قدرت راشکت داد ، به رهبری در برکنار نکردن معاون اول پیشنهادی اش دهن کجی کرد و… بشکن می زنید و کمر تاب می دهید. شما گمان کرده اید که این پسرک تخص و گوش به حرف نکنِ به ظاهر ولایی دارد آنچنان بلایی بر سر این نظام و یا به عبارت خودتان الیگارشی خانواده سالار قدرت می آورد که صد تا مثل محمد خاتمی و میرحسین موسوی هم عرضه و توانش را نداشتند چراکه خود در این سفره سهیم بودند. شما همهء تحلیل هایتان را بر اساس اصل موضوعه ای تفسیر می کنید که: رای آوری احمدی نژاد نه در گروی ولایی بودن او بود و نه در گروی مذهبی بودن و عدالت طلبی اش بلکه در همین مخالفت با خانواده های قدرت سالار بوده است. در حمایت از طبقه ای که در این الیگارشی سهمی نداشته اند و به همین دلیل از آن بریده اند . در این میان هم دوستان خور را به زحمت می اندازند که به شما بفهمانند که نخیر، ایشان به خاطر ولایی بودنش رای آورد و تو به سخنان جوانفکر استناد می کنی که :احمدی نژاد خود رای آورد وگرنه که همه می دانند که کاندید اصول گرایان شخص دیگری بود و شعر می خوانی که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت . من خیلی نمی خواهم برای شما دلیل و برهان بیاورم که اشتباه می گویید بلکه برعکس معتقدم که شما در دریافت پالسهای فرستاده شده از رئیس جمهور بسیار زیرک بوده اید اما در این میان با شما مخالفم که مردم به این دلایل به احمدی نژاد رای داده باشند. این را می شود در تحلیل های توهمی و خوش انگارانه برخی دوستداران ایشان در برکنار نکردن معاون اول مشاهده کرد. آنجا که گفتند: آقای احمدی نژاد هدفش این بود که با اینکار- برکنار نکردن مشایی- سیل انتقادات و اتهاماتی که در آن دوره پس از فتنه به سوی رهبری جاری و ساری بود را به سوی خود برگرداند و خود را سپر بلای ایشان کرد. به نظر شما واقعاً از این تحلیل چه می توان فهمید؟؟؟ آنچه شما ادعایش را دارید یا … برای ابطال کردن ادله و نظریه های تان هم نه به خود زحمت می دهم و نه وقت شما را می گیرم. چراکه می دانم شما در نهایت خواهید گفت: دست این آقایان ولایی که در میانِ این خیلِ میلیونی رای اندکی به دکتر دادند درد نکند ، بلکه هر دو را به صبر دعوت می کنم که آنچه را که من نتوانم به قلم بفمانم دهر به جبر خواهد فهماند. اکنون کمتر از سه سال به انتخابات ریاست جمهوری بعدی مانده است. به نظر می رسد که آن زمان که احمدی نژاد از کاندیداتوری یکی از دو دست چپ و یا راستش حمایت می کند و جریان ولایی روی برمی گردانند خواهید فهمید یا بهتر بگویم تاریخ به شما خواهد فهماند که چه کسانی به احمدی نژاد رای دادند. اما یک پیشنهاد خیرخواهانه و نه دوستانه: اینگونه که شما تک تازی می کنید در آینده ای نه چندان دور از قافله سکولارها- همانگونه که خود به آن تصریح کرده اید- مانده اید از قافله ولایی ها رانده و این همان وقتی است که شما می فهمید که چه کسانی به احمدی نژاد رای دادند. به همین دلیل به شما پیشنهاد می کنم که این چند وقت باقی مانده را فرصت شمرده و توبه نامه ای به رسم وفا برای دوستان سکولار نوشته و برای خود جایی در دل و احیاناً در محافل ایشان باز کنید وگرنه که در دور بعد ریاست جمهوری باید به کافه ای بروید و پیانویی بنوازید و دلخوش به انعامی چند باشید؛ و از آنجا که رئیس جمهور ولایی بعدی جایی برای کافه بازی مجازی و حقیقی شما، باز نخواهد گذاشت یحتمل اگر از معاش باز نمانید از ندیدن دوستان سخت افسرده خواهید شد.
|
بدون دیدگاه